همانطور که همه ی ما می دانیم، اشتغال برای ادامه ی زندگی و بقای جامعه ضرورتی اجتناب ناپذیر است و خودکفایی هر کشور به میزان و نوع عملکرد شاغلین آن بستگی دارد. کار از یک سو می تواند شماری از نیازهای اساسی انسان مانند پرورش روح و جسم، برقراری ارتباط اجتماعی، ایجاد حس ارزشمندی، اعتماد به نفس و شایستگی و ارضاء نماید اما از سوی دیگر ممکن است منبع اصلی بروز استرس نیز باشد.
زیرا با صنعتی شدن جهان، این پدیده اهمیت ویژه ای یافته است و به طور گسترده و فزاینده ای سلامتی شاغلین را تحت تآثیر قرار می دهد. در تحقیق های مختلف مشخص شده است که حدود ۳۰ درصد نیروی کار کشورهای توسعه یافته از استرس شغلی رنج می برند. لازم به ذکر است که پژوهش ها نشان دادند، محیط شغلی و استرس های شغلی می توانند باعث ایجاد بیماری های روانی در کارکنان شوند و یا روند ایجاد بیماری های روانی را تسریع سازند.
همچنین نتایج نشان داد که بین این نوع تنش ها و بروز بیماری های قلبی، عروقی، شکنندگی روانی، رفتارهای نامطلوب در ارتباط با سلامتی، بهره وری پایین، مشکلات خانوادگی و انواع مشخصی از سرطان ها رابطه وجود دارد. همچین می توان به این موضوع اشاره کرد که در نتیجه غیبت کارکنان به دلیل پیامد استرس و نارضایتی شغلی خسارت مالی فراوانی نیز وارد می شود.

در مطالعات انجام شده نشان داده شد که استرس شغلی از نوع بسیار شدید در بین کارکنان کارخانجات بالا می باشد. بنابراین مدیران کارخانه بایستی تدابیر پیشگیرانه در سطوح فردی و سازمانی برای کاهش استرس شغلی در محیط کار اتخاذ نمایند.
استرس شغلی زمانی رخ می دهد که الزامات شغلی با توانایی ها، منابع یا نیازهای کارمندان مطابقت نداشته باشد. استرس شغلی می تواند به ضعف سلامت و حتی آسیب دیدن افراد منجر شود. همچنین استرس شغلی به عنوان کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگیهای فردی شاغل، میزان بیش از حد خواست های محیط کار و در نتیجه فشارهای مرتبط با آن است که فرد بتواند از عهده آن برآید.
بهتر است بدانیم که استرس مخصوص افراد جامعه یا طبقه ی خاصی از مردم نیست و افراد با توجه به نوع و شرایط زندگی شان با عوامل استرس زای گوناگونی مواجه هستند به طوری که نمیتوان آن را از زندگی حذف و جدا کرد. استرس وضعیت و حالتی است که از دخالت متغیرهای مختلف روانی فیزیولوژیکی بر دو عامل محیط کار و سلامتی جسم و احساسی فرد بروز می کند که مجموعه ای از واکنش های عمومی و شخصی نسبت به عوامل ناسازگار و غیر منتظره محیط است که موجب اختلال در سیستم سازگاری و تطبیق بدن آدمی با محیط خارجی می گردد و او را وادار می کند با اتخاذ روش جنگ یا گریز، با خطر مقابله نموده و یا از آن دور شود.
عکس العمل فرد در برابر استرس بستگی به تفسیر و ارزیابی آگاهانه و یا ناآگاهانه، اهمیت حوادث زیان آور، تهدید آمیز و دارای چالش دارد. البته اگر سازمان فاقد عوامل تحریک کننده باشد، سطح کارایی پایین آمده و افراد دچار کسالت و خستگی می شوند که این حالت برای سازمان نامطلوب است. بنابراین باید این فضا کاملا تخصصی مدیریت شود و پیشنهاد میشود مدیران از متخصصین در این زمینه استفاده نمایند.

استرس حالتی دینامیکی است که هر فرد هنگام مواجهه با آن تلاش در تطابق کلی با عامل فشارزا شروع می شود که شامل سه مرحله می باشد :
۱- هشدار ۲- مقاومت ۳- فرسودگی
مواردی که می توان به علل بروز استرس شغلی اشاره کرد شامل:
۱- عدم کفایت آموزش برای افزایش توانایی، نشان ندادن مسیر پیشرفت شغلی
۲- عدم اعتماد و تفویض اختیار برای تصمیم گیری
۳- کار بیش از حد با تحت فشار گذاشتن کارمندان برای کارهای ضروری
۴- عدم تعریف روشن نقش های شغلی و متنوع بودن وظایف شغلی
۵- محیط کاری نامناسب و طراحی ضعیف فضای کاری
۶- عدم توازن کافی در زندگی کاری و ارتباطات ناسالم بین پرسنل

همان گونه که به تازگی در حوزه پزشکی نیز در یافته اند، بهتر آن است که مداخله برای مهار کردن استرس با رویکردی ( پیشگیرانه) صورت گیرد. از همین رو در طرح ریزی برنامه های مداخله باید در نظر داشت که استرس بیماری نیست تا پس از آشکار شدن نشانه های بیماری و پیامدهای آن، نیاز به درمان داشته باشد بلکه رویکرد درست آن است که پیش از رخ دادن استرس از آن جلوگیری شود. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که باید رهیافت اقتضایی را برای انطباق با عوامل فشار روانی به کارکنان آموخت. این کار می تواند با کمک به کارکنان جهت شناسایی عوامل فشار روانی زیان بار یا تهدید آمیز آغاز گردد. برای کمک به کارکنان جهت مدیریت و احتمالا حذف بیشتر عوامل فشار روانی وخیم می توان از آموزش پشتیبانی مدیریتی سود جست.

دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.