شاید خیلی از افراد را دیده باشید که وقتی عصبی میشوند به تنها کاری که پناه میبرند، خوردن است و سعی میکنند با این کار اعصاب خود را آرام کنند. از طرف دیگر افرادی هستند که از غذا خوردن ترس دارند چرا که فکر میکنند هر لقمهای تبدیل به بالاترین کالری میشود. با این حال بخور، نخورهای افراطی در افراد همه نشانه یک بیماری شناخته شده به نام اختلال در خوردن است. اختلالات خوردن به دو دسته اصلی تقسیم میشوند؛ اختلال پرخوری عصبی و دسته دیگر بی اشتهایی عصبی. البته اختلال خوردن تعریف نشده یکی دیگر از مشکلات در حیطه اختلال خوردن است. بهطور کلی ثابت شده که اختلال در خوردن در هر مرحلهای که باشد، با هر شدت و ضعفی، باید درمان شود و جزء بیماریهای دشوار است.
پرخوری عصبی یا بولیمیا به بیماری ای گفته میشود که فرد در خوردن غذا کنترلی ندارد و بیش از اندازه و در حجم زیاد شروع به میل کردن غذا میکند. در اکثر مواقع بیماران دو بار در هفته دچار این حالت یعنی پرخوری عصبی میشوند و ناخواسته شروع به خوردن غذا میکنند.
افرادی که آشنایی کامل با این بیماری ندارند، فکر میکنند که فرد بیمار بعد از پایان پرخوری مشکلی ندارد و مجدد به روال زندگی عادی برمیگردد، درصورتی که اینطور نیست؛ فرد بهعلت پرخوری بیش از اندازهای که کرده، احساس عذاب وجدان میکند. بهعنوان مثال دائما با خود کرار میکند «چرا من این کار را انجام دادم؟» یا «کاش آنقدر پرخوری نمیکردم» و از این دست جملات را با خودش مرور میکند. این بیماران بهدلیل احساس ندامتی که دارند، ممکن است به رفتارهایی رو بیاورند که افراطی و غیرطبیعی باشد. مثلا ورزش را در ساعات طولانی انجام میدهند یا سعی میکنند با تحریک حلق غذا را برگردانند. همچنین برخیها داروهایی مصرف میکنند که مسهل یا ادرارآور هستند. با این روشها سعی میکنند پرخوری غیرارادی خود را جبران کنند.
یکی دیگر از مشکلاتی که ممکن است دامنگیر این دسته افراد یعنی پرخورهای عصبی شود، افسردگی است، چراکه بعد از مدتی این افراد از اندام خود احساس رضایت ندارند و به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست میدهند. همچنین مشکل اضطرابی را هم میتوانیم به دیگر عوارض پرخوری عصبی اضافه کنیم.
پس در یک جمعبندی کلی میتوان گفت پرخوری عصبی با مشکلات روانی ازجمله افسردگی و اختلالات اضطرابی همراه است. اختلال الکترولیت بدن یکی دیگر از عوارضی است که سراغ افرادی میآید که سعی میکنند با تحریک حلق شان استفراغ کنند، چرا که اگر پتاسیمی که داخل شیره معده است خارج شود، باعث کاهش پتاسیم خون میشود و بهدنبال این عملکرد، فرد دائما بیحال است و ضعف بدنی دارد. همچنین اگر از انگشتان دست برای تحریک حلق استفاده کنند ممکن است حلق زخم شود. با این حال رفتارهای افراطی که برای پاکسازی از سمت فرد بیمار انجام میشود.
هر کدام عارضهای به دنبال دارد که برخی از این عوارض جبران ناپذیر هستند. هر یک از این روش های ذکر شده خالی از عوارض نیستند، بهعنوان مثال مصرف داروهای ملین یا ادرارآور اگر به درستی مصرف نشوند بعد از مدتی بدن با کمبود ویتامین مواجه میشود همچنین عملکرد دستگاه گوارش دچار اختلال و فرد مبتلا به یبوست میشود.
پاکسازی سیستم گوارشی میتواند مشکلات جسمی متعددی را بهوجود آورد از جمله آسیب دیدن دندان ها به علت اسید معده و مشکلات قلبی و کلیوی به خاطر تخلیه نمک بدن. بی اشتهایی عصبی دسته دیگری از بیماری اختلال خوردن است. فردی که به این بیماری دچار است تمایلی به خوردن غذا ندارد.
همچنین دائما خود را یک فرد چاق معرفی میکند، در صورتی که در واقعیت خبری از چربی های اضافه نیست؛ این افراد ترس زیادی از چاق شدن دارند. کم اشتهایی عصبی بسیار خطرناک تر از بیماری پرخوری عصبی است، چرا که سیر بیماری در افراد بسیار خطرناک است تا جایی که ممکن است به بستری شدن فرد و درنهایت مرگ او منجر شود. شاید نمونه این بیماری را در افرادی که شغل مدلینگ دارند، دیده باشید که در واقعیت وزن شان کمتر از حد طبیعی است اما فکر می کنند بدهیکل و چاق هستند یا اگر مراقب نباشند به زودی چاقی سراغ شان خواهد آمد. این افراد برای شان مهم نیست که تا چه اندازه وزن کم کردهاند و هر اندازه که لاغر باشند باز هم خود را چاق میبینند. به طور کلی این افراد با اینکه لاغر هستند باز هم از رژیم های لاغری سخت و کم کالری پیروی میکنند. ترس از خوردن کربوهیدرات و شوری دارند. همچنین وسواس شدید به کالری ها، میزان چربی و ترکیبات غذاها دارند.
این افراد همیشه می خواهند ترکیبات دقیق مواد غذایی، میزان مصرف روغن آنها و نحوه طبخ آنها را بدانند. گاهی اوقات ترس آنها از مواد غذایی باعث میشود حتی در مهمانی ها هم شرکت نکنند. این اختلال تا حد زیادی هم به پرخوری و هم به کم اشتهایی شباهت دارد؛ البته با این تفاوت که پرخورهای عصبی وقتی به پرخوری رو میآورند بعد از طی شدن دوره باز هم ممکن است احساس عذاب وجدان داشته باشند اما هیچ تلاشی برای پاکسازی معده انجام نمی دهند؛ یعنی سعی نمیکنند با انجام دادن ورزش های سنگین یا تحریک کردن حلق و استفراغ غذای خورده شده را به نحوی دفع کنند. همچنین در این اختلال تمام ویژگی های تشخیصی غذایی در فرد مبتلا دیده نمیشود.
بهعنوان مثال در زنان تمام معیارهای بی اشتهایی عصبی وجود دارد اما قطع عادت ماهانه در فرد دیده نمیشود یا فرد دچار کاهش وزن نشده و وزنش در محدوده طبیعی قرار دارد. حتی ممکن است فرد تمام معیارهای پرخوری عصبی را داشته باشد اما تکرار رفتارهای بیش خوارانه و جبرانی آن کمتر از دو بار در هفته و به مدت کمتر از سه ماه انجام شود. بهطور کلی ژنتیک می تواند تا حدودی در ابتلا به این دسته از بیماری های عصبی تاثیرگذار باشد، به خصوص اگر فردی در خانوادهاش دچار اختلال خوردن باشد. در مجموع خانم ها نسبت به آقایان بیشتر در معرض اختلال خوردن هستند.
سابقه اختلال خلقی، افسردگی و اضطراب، افراد را مستعد ابتلا به این بیمار میکند. یک نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که رابطه مختل با مادر در دوران کودکی می تواند یک پیش زمینه برای ابتلا به اختلال خوردن در افراد مستعد باشد.
بهعنوان مثال مادری که رفتار کنترل کننده ای دارد و قصد دارد تمام رفتارهای کودک بهخصوص در زمینه خوردن را کنترل کند، می تواند تاثیرگذار باشد. حتی این دسته از مادران به دنبال کودک راه می افتند تا او را ترغیب به خوردن غذا کنند. حتی بر عکس این مورد هم وجود دارد؛
یعنی مادر نسبت به تغذیه و خورد و خوراک کودک بی توجه باشد. این الگوهای رفتاری اشتباه ممکن است در آینده کودک را در معرض مشکل اختلال خوردن قرار دهد. این افراد به دلیل ابتلا به کم اشتهایی عصبی، از اختلال هورمونی هم برخوردارند به اندازه ای که در خانم ها پدیده قاعدگی قطع میشود. اغلب این بیماران در کنار بی اشتهایی عصبی، دچار پوکی استخوان می شوند و علتش هم این است که بدن شان با کمبود مواد مغذی مواجه است و به بیماری سوء تغذیه گرفتار هستند. درنهایت باید گفت بیمارانی که مبتلا به کم اشتهایی عصبی هستند اگر به موقع به فکر درمان نباشند ممکن است جان خود را از دست بدهند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.