روانکاوی زن ، بررسی ساختار روانی زن
روانکاوی زن ، بررسی ساختار روانی زن

روانکاوی زن ، بررسی ساختار روانی زن

در این مقاله نیز همچنان تفاوت در ساختار روانی زن و مرد در ابعاد متفاوتی مشهود می باشد؛ همچنین به ذات دوگانه زن نیز اشاره می کند. در مورد عشق و آرزومندی، گفته شد عشق ذاتی مونث و آرزومندی ذاتی مذکر دارد، با این حال آرزومندی در زن نیز موجود می باشد ولی به شکلی متفارت از مرد. آرزومندی زن زیر چیز دیگری پنهان شده است که موجب می شود با عشق اشتباه گرفته شود واینکه زن از وجود آن در خود بی خبر بماند؛ در واقع آرزومندی زن زیر آرزومندی مرد پنهان شده است. زیرا زن در صورتی آرزومندی خواهد داشت که خود را مورد مطالبه مرد ادراک کند و در صورتیکه چنین نباشد، زن آرزومندی نمی تواند داشته باشد. در نتیجه آرزومندی زن در ارتباط با آرزومندی مرد است. همانطور که مرد اضطراب  از دست دادن آرزومندی خود را دارد، چراکه ناتوان جنسی می شود، زن نیز این اضطراب را دارد و به همین دلیل دائما نگران است که دیگر مطلوب مرد نباشد و توجه زیاد به ظاهر خود و حتی حسادت به زنهای دیگر نمودی از این اضطراب می باشد.

 

روانکاوی زن ، بررسی ساختار روانی زن
روانکاوی زن ، بررسی ساختار روانی زن

روانکاوی زن

دادن عشق به دیگری در جهت Phallic شدن می باشد. زن با دادن عشق بدنبال کسب آن می باشد در حالیکه مرد به دنبال به رسمیت شناساندن ” Phallus از قبل داشته اش”  است. در واقع با اینکه هر دو در نهایت دنبال یک چیز هستند، ولی اشکال آنها متفاوت است. برای زن که نهایت اعطای عشقش را می توان در برقراری رابطه جنسی با مرد دید، باز هم نوعی پیچیدگی و دوگانگی وجود دارد. زیرا زن صرفا با آلت و جسم مرد رابطه برقرار نمی کند، بلکه بیشتر با چیزی که وجود خارجی و عینی ندارد در حال رابطه است. آن چیز غایب در واقع همان Phallus می باشد که زن تنها با داشتن رابطه با مرد، می تواند با این چیز غیر عینی در رابطه بماند و امید و توهم بدست آوردن و داشتن آن را همچنان داشته باشد.

بر خلاف مرد که اجزای بدن زن عامل تحریک او برای هم خوابگی می تواند باشد، برای زن عامل توانایی در هم خوابگی، در واقع به توانایی زن در دادن جایگاهی روانی به آن مرد مربوط است. زن باید بتواند مرد را تحت یک سناریویی که خودش می سازد در آن جایگاه قرار دهد. این جایگاه نیز جاییست که هر مردی آنرا دارا شود در واقع در نظر زن همان فرد Phallic است و زن جهت بدست آوردن آن، می تواند و حاضر است عشق و هم خوابگی اش را به او بدهد. در اینجا زن یک کلیت از مرد را در نظر دارد و در این میان جسم مرد دارای اهمیت زیادی نمی باشد. این در حالیست که مرد برای هم خوابگی درگیر و مشغول فانتزی هایی از part object ها بوده که متشکل از اجزای بدن زن که کاملا عینی هستند می باشد. این مشخص کننده وجود عامل مهم تصویر، نگاه و عینیت نزد مرد و همچنین عدم لزوم یا ناتوانی کلی دیدن زن می باشد.

 

این مطلب را هم مشاهده کنید :   روانشناس خوب در تهران کیست ؟ آیا درمان قطعی در روان درمانی وجود دارد؟
روانکاوی زن ، بررسی ساختار روانی زن
روانکاوی زن ، بررسی ساختار روانی زن

عامل دیگر در تفاوت زن و مرد ماهیت گذر زمان می باشد که در ساختار روانی آنان موثر بوده و oedipal می باشد. گذشت زمان و رسیدن به چیزی در آینده برای مرد اهمیت یک هدف نهایی را دارد؛ در حالیکه گذر زمان برای زن دارای این اهمیت نبوده و شاید حتی موضوعیتی هم نداشته باشد، زیرا برای زن هدف در همین فرایند رفت به آینده و برگشت به زمان حال معنی پیدا می کند. یعنی هدف زن لزوما در آینده معنی پیدا نکرده و در زمان حال با معنی است. این مقوله در نوع خاص انتظار در زن نمود پیدا می کند؛ که در نحوه رابطه جنسی زن نیز مشهود است. در نهایت هدف مرد از رابطه جنسی، ارگاسم می باشد که با طی یک فرایند جلو رونده که پایانی دارد و آن پایان نیز در آینده می باشد در ارتباط است. ولی برای زن لزوما ارگاسم که هدفی مربوط به آینده است، هدف نیست؛ چراکه اگر مرد برای زن دارای جایگاه مناسبی باشد، زن راضی به داشتن رابطه جنسی با او بوده و همین فرایند بدون حتی پایانی که اوج لذت را به همراه داشته باشد، برای او محترم و لذت بخش است، لذا هدف در زمان حال برایش با  معنی می باشد.

 


شماره های تماس با صدای زندگی

نیاز به مشاوره دارید؟

دیدگاهتان را بنویسید