درمان شناختی رفتاری به زبان ساده
درمان شناختی رفتاری به زبان ساده

درمان شناختی رفتاری به زبان ساده

درمان شناختی رفتاری: شاید تا الان زیاد شنیده باشید که افکار ما دنیای ما را می‌سازند و یا اینکه «دنیای هر کسی به اندازه‌ی وسعت فکر اوست». همچنین به کرات این بیت حضرت مولانا را شنیده‌ایم:

ای برادر تو همان اندیشه‌ای

مابقی تو استخوان و ریشه‌ای

 

بنابراین به نوعی همه‌ی ما می‌دانیم که رمز موفقیت در زندگی درست فکر کردن است. خوب است که بدانید یکی از درمان‌های روانشناختی (رواندرمانی) روی این موضوع تأکید ویژه‌ای دارد. این شیوه‌ی درمانی تأکید می‌کند که نوع تفکر ما و نحوه‌ی تفسیر کردن اطلاعات توسط ما، علت رفتار ماست و اگر افکار منفی باشند علت رنجش می‌شوند و اگر مثبت باشند سبب‌ساز شادکامی. نام این درمان، درمان شناختی ـ رفتاری است. 

 

من همیشه وقتی بخواهم مطلبی را بیان کنم سعی می‌کنم ابتدا مثالی بزنم و بعد با تحلیل مثال به هدف اصلی گفتارم برسم. بنابراین از شما می‌خواهم که در این مثال مشارکت داشته باشید تا بتوانم درمان شناختی – رفتاری را به زبان هر چه ساده‌تر توضیح دهم. موقعیت زیر را فرض کنید: (سعی کنید تا جایی که می‌توانید موقعیتی را که در زیر توصیف می‌شود خیلی خوب و دقیق تصور کنید، طوری که انگار همین الان اتفاق زیر در حال رخ دادن است. این کار برای درک مطالبی که بعداً ارائه می‌شود حیاتی است).

آخر شب است و شما دارید از مهمانی به منزل خود برمی‌گردید. در حین قدم زدن صدای پایی را پشت سر خود می‌شنوید. پشت سر خود را نگاه می‌کنید اما کسی را نمی‎بینید، بنابراین به راه خود ادامه می‌دهید اما باز هم صدای پا را می‌شنوید. در این لحظه احساس شما چیست؟ آیا ترسیده‌اید؟ و وحشت کرده‌اید؟

طبق درمان شناختی رفتاری افکار ما باعث احساسات و نوع رفتار ما می شوند
طبق درمان شناختی رفتاری افکار ما باعث احساسات و نوع رفتار ما می شوند

حالا به این سوال پاسخ دهید که چه چیزی در این موقعیت باعث ترس شما شده است؟ به احتمال زیاد پاسخ می‌دهید که شنیدن صدای پایی که در حال تعقیب کردنتان است. بله درست می‌گویید اما اجازه بدهید کمی دقیق‌تر موضوع را بررسی کنیم. به همین خاطر یک سوال دیگر می‌پرسم: آیا واقعاً شنیدن صدای پا باعث شد که احساس ترس به شما دست بدهد؟ جواب این پرسش منفی است. همه‌ی ما می‌دانیم که صدای پا باعث ایجاد ترس نمی‌شود. احتمالاً این سؤال برایتان پیش آمده است که پس چه چیزی باعث ترس شده است؟ پاسخ این است: افکار شما. وقتی صدای پایی را که در تاریکی در حال تعقیب کردن ماست می‌شنویم بلافاصله فکر می‌کنیم که نکند یک دزد قصد حمله به ما را دارد و شاید فکرهای منفی دیگری داشته باشیم؛ اما فکر ما هر چه باشد علت ترس همان است. اگر به جای فکر منفی بالا (حمله دزد) این فکر به سراغ ما می‌آمد که یکی از دوستانمان قصد شوخی کردن با ما را دارد، آیا باز هم دچار ترس می‌شدیم؟ پس منطقی است اگر نتیجه بگیریم که افکار ما باعث ایجاد احساساتی (مانند ترس یا هر احساس دیگری) در ما می‌شوند. اگر فکر ما مثبت باشند احساس خوبی خواهیم داشت و اگر افکار ما منفی باشند احساس بدی را تجربه خواهیم کرد.

مدل شناختی ABC در درمان شناختی رفتاری
مدل شناختی ABC در درمان شناختی رفتاری

این موضوع که افکار، نوع احساس و رفتار آدمی را بوجود می‎آورد محور اصلی یکی از انواع رواندرمانی است. این رواندرمانی به درمان شناختی ـ رفتاری معروف است. (در ادامه خط فاصله‌ی بین شناختی و رفتاری را حذف می‌کنیم). در واقع مفروضه‌ی اصلی درمان شناختی رفتاری این است که این رویدادها و اتفاق‌ها (مانند شنیدن صدای پا) نیستند که باعث ایجاد ناراحتی و آشفتگی می‌شوند بلکه آنچه باعث ناراحتی می‌شود معنایی است که ما به آن رویدادها می‌دهیم. حالا که رابطه‌ی بین فکر و احساس و رفتار را متوجه شدید بگذارید به سراغ توضیح مفصل درمان شناختی رفتاری برویم.در این درمان به رابطه‎ی بین رویدادها، افکار و رفتار مدل شناختی ABC می‌گویند.

 

این مطلب را هم مشاهده کنید :   مصرف قرص ژلوفن در بیماران قلبی میتواند باعث سکته شود

درمان شناختی رفتاری چیست؟

درمان شناختی رفتاری اصطلاحی است برای توصیف نوعی از رواندرمانی که هدف آن کاهش آشفتگی روانشناختی و رفتارهای ناسازگار بوسیله‌ی تغییر فرآیندهای شناختی (نحوه‌ی فکر کردن) است. همانطور که مشخص است درمان شناختی رفتاری دو بخش دارد: شناختی و رفتاری. منظور از شناختی این است که این درمان بر روی افکار انسان‌ها تأکید می‌کند و منظور از رفتاری این است که در این درمان در کنار استفاده از تکنیک‌های شناختی برای تغییر افکار ناسازگار و منفی از تکنیک‌های رفتاری نیز استفاده می‌شود.

بنابراین بر اساس نظریه‌ی درمان شناختی رفتاری آنچه باعث آشفتگی هیجانی یا همان اختلال و بیماری روانشناختی می‌شود افکار ناسازگار و ناکارآمد است. منظور از افکار ناسازگار و ناکارآمد افکاری است که منطقی نیستند، در آنها خطاهایی وجود دارد، و مناسب با موقعیت واقعی نیستند. افکار ناسازگار باعث تحریف واقعیت می‌شوند و احساسات نابهنجاری مانند افسردگی و اضطراب ایجاد می‌کنند. درمان شناختی رفتاری تلاش می‌کند افکار ناسازگار را شناسایی کند و در صورت لزوم آنها را تغییر دهد.

بر اساس درمان شناختی رفتاری افکار ما احساسات ما را تعیین می‌کنند
بر اساس درمان شناختی رفتاری افکار ما احساسات ما را تعیین می‌کنند

در نظر داشته باشید که در بسیاری از مواقع مانند مثالی که در ابتدای این مطلب ارائه شد ما نمی‌دانیم که چه افکاری داریم و نمی‌توانیم آنها را تشخیص دهیم. دلیلش این است که این افکار بسیار سریع هستند و می‌توان گفت که به صورت اتوماتیک در موقعیت‌ها فعال می‌شوند.

درمان شناختی رفتاری به ما یاد می‌دهد که بتوانیم افکار اتوماتیک خود را شناسایی کنیم. اما افکار اتوماتیک فقط بخشی از دنیای شناختی ما انسانهاست. درمان شناختی رفتاری دو نوع دیگر از شناخت‌ها یا افکار ما را کشف کرده است: افکار واسطه‎ای و باورهای هسته‌ای.

بنابراین به طور کلی افکار و دنیای شناختی ما انسان‌ها، از نظر درمان شناختی رفتاری سه سطح دارد:

افکار اتوماتیک
افکار واسطه‌ای
باورهای هسته‌ای.

تعامل بین افکار اتوماتیک، واسطه‌ای و باورهای هسته‌ای باعث بیمار شدن انسان‌ها می‌شود و با شناسایی، تغییر و یا مقابله کردن با آنها باعث بهبودی بیماری‌های روانشناختی می‌شود.

تا اینجا سعی شد که درمان شناختی رفتاری و مفروضه‌ی اصلی آن به صورت مختصر معرفی شود. پیشنهاد می‌کنیم که برای آشنایی بیشتر با درمان شناختی رفتاری، سه سطح شناختی، خطاهای شناختی و نحوه‌ی انجام درمان شناختی رفتاری با ما در ادامه همراه باشید.

 


شماره های تماس با صدای زندگی

نیاز به مشاوره دارید؟

دیدگاهتان را بنویسید