اگرچه بچهها ممکن است از تمام شدن تابستان و شروع فصل تکالیف ناراضی باشند و غرغر کنند، اما برای بیشتر آنها شروع سال مدرسه یک دوران هیجانانگیز و سرشار از فرصتهاست. هر سال تحصیلی جدید، شامل معلمها و همکلاسیهای تازه و تجربیات جدید است. اما همه این تازگیها در عین حال با نوعی عدم اطمینان و بلاتکلیفی نیز همراه است؛ به این معنا که تقریبا هر کودک کم و بیش مشکلاتی در بازگشت به مدرسه و نگرانیهای ناشی از آن را تجربه می کند.
بازگشت به مدرسه و نگرانیهای ناشی از آن
علائم خفیف اضطراب بازگشت به مدرسه در بچهها ممکن است با این رفتارها همراه باشد: دلشوره داشتن، مدت زیادی را صرف آمادهسازی لباسهای روز اول کردن، پر از سوالات گوناگون بودن و آرامتر از معمول بودن است.
علائم ناراحت کننده بیشتر ممکن است شامل مشکلات خواب، کاهش اشتها، بیقراری یا تحریکپذیری باشد.
علائم شدید ممکن است شامل گریه زاری، کجخلقیهای مداوم و یا حتی امتناع از رفتن به مدرسه باشد.

سنین متفاوت، نگرانیهای متفاوت ناشی از بازگشت به مدرسه
آنچه بچهها دربارهی آن نگران هستند، در هر سنی متفاوت است. مثلا بچههای مهدکودک، پیشدبستانی وکلاس اولیها ممکن است با جدایی از والدین مشکل داشته باشند، خصوصا اگر تا به حال مدت زیادی را دور از مادر نبوده باشند.
بچههای کوچکتر ممکن است نگرانیهایی درباره آسیب دیدن و یا وظایف عملی خود داشته باشند، مثلا: اگه نتونم دستشویی رو پیدا کنم؟ اگه اشتباهی سوار یه سرویس دیگه بشم؟ اگه از مدرسه بیام بیرون و مامانم / بابام نیومده باشن دنبالم؟
در یک مدرسهی جدید نیز بچههای بزرگتر ممکن است نگرانیهای عملی مانند کوچکترها داشته باشند، مثل: اگه نتونم کلاسم رو پیدا کنم؟ اگه نتونم در کمدم رو باز کنم؟ اگرچه بیشتر احتمال دارد که این بچهها دلمشغولیهای اجتماعی داشته باشند، مثل: اگه معلممون خوب نباشه؟ اگه هیچ دوستی پیدا نکنم؟ برای ناهار پیش کی بشینم؟ بچههای بزرگتر همچنین بیشتر نگران عملکرد در مدرسه و تقاضاهای افزایشیافتهی مدرسه در مدارج بالاتر هستند.
نگرانیهای نوجوانان بیشتر این است که دیگران، خصوصا همسالان چگونه آنها را ارزیابی میکنند و اینکه آیا در جمع دوستانشان پذیرفته میشوند یا خیر.
همچنین سال پایینیها گاهی نگران این هستند که نکند توسط بچههای سال بالایی مورد اذیت قرار گیرند.
اگر فرزند شما مضطرب به نظر میرسد، از او سوال کنید: «چه چیزی تو را نگران میکند؟»
بچهها گاهی اطلاعاتی غلط و اغراقشده از دیگر کودکان در مدرسه میشوند که آنها را میترساند. مثلا: «همه معلمای پنجم خیلی بدجنس هستن». در این موارد شما به عنوان والدین میتوانید سوءتفاهمهای فرزندتان را تصحیح کنید و به آنها اطمینان مجدد بدهید تا ترسهایشان را کنار بگذارند. همچنین میتوانید در صورت امکان، زمان بیشتری را به گشت و گزار با فرزندتان اختصاص دهید.
تنها «حضور» والدین برای کودکان بسیار آرامشبخش است و به آنها فرصتی میدهد تا در صورت تمایل، از نگرانیهایشان درباره بازگشت به مدرسه صحبت کنند.
از تلاشهای فرزندتان برای مقابله با نگرانیهایش، حمایت کنید
در اینجا به ذکر راههایی میپردازیم که از طریق آنها میتوانید به فرزند خود کمک کنید تا از پس این نگرانیهای ناشی از بازگشت به مدرسه برآید.
احساسات کودک را تصدیق کنید
نادیدهگرفتن ترسهای فرزندتان با گفتن این جمله: «نگران نباش، چیزی نیست!» نه تنها دردی را از او دوا نمیکند بلکه او را بیشتر ترغیب میکند که فکر کند: اتفاقا چیزی هست! وقتی شما احساس ترس او را تصدیق میکنید، برای او هم مهربانانهتر است و هم موثرتر. میتوانید چنین جملاتی به کودک بگویید: «تو مضطرب هستی، چون داری میری یه کلاس بالاتر». یا «نگرانی، چون دوستای پارسالت افتادن تو کلاسای مختلف».
همین که کودک میشنود که شما میفهمید و درک میکنید، اغلب میتواند بار نگرانی او را کاهش دهد.
تا جایی که امکان دارد شرایط را برای او قابل پیشبینی کنید
مثلا قبل از بازگشایی مدارس، یک روز او را ببرید و مدرسه را به او نشان دهید، عکس معلم جدیدش را در وبسایت مدرسه به او نشان دهید، یک برنامه منظم خواب چند روز قبل از شروع مدارس با کمک هم تنظیم کنید، شب قبل از شروع مدرسه، به او در چیدن کیف و وسایلش و آمادهکردن لباسهایش کمک کنید و یا ترتیبی بدهید تا در صورت امکان فرزند شما با یک دوست، روز اول به مدرسه برود و هماهنگ کنید که با چه کسی به خانه برگردد.
برای مدیریت شرایط دشواری که ممکن است پیش بیاید برنامهریزی کنید
اگر کودک شما درباره یک موقعیت خاص نگران است، به او کمک کنید تا راهی برای آن پیدا کند. مثلا اگر کودک بگوید: «اگه کسی نباشه که زنگ تفریح باهاش بازی کنم چی؟» بپرسید: «خب تو این شرایط چیکارا میتونی بکنی؟» سپس با استفاده از بارش مغزی راهحلها و پیشنهاداتی را با کمک هم ارائه کنید.
بر تداوم و پیوستگی تاکید کنید
بچهها معمولا میشنوند که در سالهای بعد، همهچیز خیلی متفاوت خواهد بود. این میتواند برای آنها ترسناک و هشداردهنده باشد. در این مواقع شما باید به جای تغییرات چشمگیر، بر روی پیوستگی و تداوم تاکید کنید. به این معنا که مثلا به فرزند خود بگویید: «همکلاسیهای تو همان بچههایی هستند که دو ماه پیش دیدهای. در این مدت تغییر خیلی زیادی اتفاق نیفتاده که بخواهی بابت آنها نگران باشی.» یا به او بگویید: «همانطور که به آن خوبی از کلاس اول به دوم رفتی، من اطمینان دارم که از کلاس دوم به سوم هم به خوبی عبور میکنی و از پس آن برمیآیی. این فقط یک قدم دیگر است، در همان مسیر آشنای قبلی.»

انتظارات مثبت اما واقع بینانهای داشته باشید
مهمترین کاری که میتوانید برای کمک به فرزندتان انجام دهید، این است که خودتان آرام و مطمئن باشید و این اطمینان را با فرزندتان نیز سهیم شوید. کودکان برای ارزیابی اینکه آیا میتوانند از پس یک موقعیت دشوار برآیند یا خیر، به والدین خود نگاه میکنند. اگر شما درباره تواناییهای فرزند خود در بازگشت به مدرسه و شروع سال جدید آرام و خوشبین باشید، یقین داشته باشید که این حالت شما در امیدوار بودن فرزندتان نیز تاثیرگذار خواهد بود.
گاهی لازم است به فرزند خود کمک کنید که بپذیرد برای تطبیق یافتن با شرایط جدید در مدرسه، نیاز به زمان دارد. مثلا اگر کودک درباره تغییر کلاسهایش نگران است، به او بگویید: «در حال حاضر ممکن است تغییر کلاسها کمی ترسناک به نظر بیاید؛ اما من حدس میزنم که بعد از چند هفته کمکم به آن عادت میکنی و این مسئله برایت حل خواهد شد.»
همچنین میتوانید درباره موفقیتهای قبلی فرزند خود در شرایط مشابه، برایش مثالهایی بیاورید و از این طریق به او یادآور شوید که باز هم میتواند از پس شرایط برآید.
وقتی بچههای من کوچکتر بودند، در ابتدای هر سال تحصیلی به آنها میگفتم: «جایی در کلاس جدید شما، کودکی هست که منتظر ایستاده تا با شما دوست شود.» این به کودک کمک میکند تا برای پاسخگویی به پیشنهادات دوستی از جانب همکلاسیهایش آماده باشد و موجب شکلگیری انتظارات مثبتی در ذهن او دربارهی سال تحصیلی جدید در مدرسه میشود.

دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.